مبانی نظری و پیشینه تحقیق

مبانی نظری و پیشینه تحقیق,نمونه مبانی نظری , نمونه پیشینه تحقیق, دانلودمبانی نظری و پیشینه تحقیق

مبانی نظری و پیشینه تحقیق

مبانی نظری و پیشینه تحقیق,نمونه مبانی نظری , نمونه پیشینه تحقیق, دانلودمبانی نظری و پیشینه تحقیق

تحقیق کمال الملک

بسیار پیش از آنکه آدمی خط را بیافریند و از این رهگذر، زبان گفتار را به نوشتار درآورد، هنر نقاشی، در سپیده دم تاریخ، از میان سنگ نگاره های بسیار کهن غارها سربرآوردنقاشی هنر بیان اندیشه ها، آرمان ها و عواطف، به یاری آفرینش کیفیت های زیبایی شناختی معین، در زبانی بصری و دو بعدی است؛ زبانی که عناصر اساسی آن را خط، شکل، رنگ، رنگ سایه، بافت و مانند این
دسته بندی هنر و گرافیک
فرمت فایل doc
حجم فایل 29 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 40
تحقیق کمال الملک

فروشنده فایل

کد کاربری 7169

مقدمه

بسیار پیش از آنکه آدمی خط را بیافریند و از این رهگذر، زبان گفتار را به نوشتار درآورد، هنر نقاشی، در سپیده دم تاریخ، از میان سنگ نگاره های بسیار کهن غارها سربرآورد.نقاشی هنر بیان
اندیشه ها، آرمان ها و عواطف، به یاری آفرینش کیفیت های زیبایی شناختی معین، در زبانی بصری و دو بعدی است؛ زبانی که عناصر اساسی آن را خط، شکل، رنگ، رنگ سایه، بافت و مانند این ها تشکیل می دهند و هنرمند با کاربست آن ها احساس حجم، فضا، نور و حرکت را بر روی سطح می آفریند.

نقاشی از دیرباز وظایف گوناگونی چون روایت، توصیف، مستند نگاری، داستان پردازی و تبلیغ را بر عهده داشت، ولی رفته رفته و به ویژه از اواخر سدة نوزدهم، این هنر با وانهادن وظایف یاد شده، به خلوص و استقلال بیانی دست یافت.

هنر تصویری در ایران نیز پیشینه ای کهن دارد؛ گو این که بحث دربارة نقاشی قدیم ایران غالباً هنر مینیاتور یا نگارگری را به ذهن
می آورد. در واقع، مشهورترین و چه بسا ارزنده ترین نمونه ها هنر تصویری ایران را می توان بر صفحات نسخه های خطی و مرقعات مشاهده کرد. گفتنی است که هنر نگار گری ایرانی ـ اسلامی از سدة هشتم تا یازدهم هجری شکوفایی نمایان داشت، ولی آثار تصویری به جای مانده از دورة بیش از اسلام تا روزگار حملة مغو لان و همچنین آثار دیوار نگاری، پرده نگاری، قلمدان نگاری و جز این ها در سده های متأخر نیز جلوه هایی دیگر از نقاشی ایران به شمار می آیند.

چنین می نماید که تحولات هنر تصویری در ایران، با وجود
گسست های تاریخی، نفوذ فرهنگ های بیگانه و آمیختگی سنت های نامتجانس، کم و بیش دارای پیوستگی و تداوم بوده است؛ هر چند این استمرار را بیش تر در روح فرهنگی و جوهر زیبایی شناسی می توان یافت تا در همانند ی هایی که ممکن است از منظر سبک و اسلوب در آثار دوره های مختلف وجود داشته باشد.

به هر تقدیر، هنر نقاشی ایرانی که گویا ـ در معنای دقیق کلمه ـ از زمان اشکانیان در ایران رواج یافته است، در گذر تاریخ فراز و فرودهای بسیاری را پشت سر نهاده تا به روزگار معاصر و آغاز جنبش نوگرایی در ایران رسیده است نقطه آغاز این جنبش را 1320 شمسی، دانسته اند؛ اندکی پیش از آن، کمال الملک، هنرمند بزرگ و نام آور معاصر ایران، دیده بر جهان فروبست.

کمال الملک (1264 ـ 1359 ق) (1226 ـ 1319 ش). محمد خان غفاری، از مشهورترین و پر نفوذ ترین چهره ها در تاریخ معاصر ایران است که پس از او، جریان دویست سالة تلفیق سنت های ایرانی و اروپایی به پایان می رسد و سنت طبیعت گرایی اروپایی در قالب نوعی هنر آکادمیک تثبیت می شود. پسر میرزا بزرگ کاشانی که پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی در 13 سالگی از کاشان به تهران آمد و در دارالفنون به تحصیل پرداخت، چندی بعد اندیشه های نوینی را در نقاشی ایرانی پایه گذاشت و فصل تازه ای را در بخش هنرهای تجسمی این سرزمین کهن گشود. می گویند در 1298 ق (1259 ش) که
ناصر الدین شاه از مدرسة دارالفنون دیده می کرد، یکی از تابلوهای نقاشی وی را دید و پسندید و او را به دربار فرا خواند. دیری نپایید که شاه به او لقب «نقاش باشی و پیش خدمت حضور همایونی» داد. تابلوهایی که متعلق به این دوره است و امضای نقاش باشی دارد افزون بر 170 قطعه است. فعالیت مستمر وی در مقام نقاش دربار و معلم شاه بسیار مقبول افتاد، چنان که در1310 ق (1271 ش) از ناصر الدین شاه لقب کمال الملک گرفت. تابلوی معروف تالار آینه که وی مدت 5 سال بر روی آن کرد، نخستین تابلویی است که با امضای کمال الملک تهیه شده است.

کمال الملک در 1314 ق (1275 ش) برای افزودن بر دانسته های خود به اروپا رفت و 3 سال در موزه های فلورانس، لوور ورسای به مطالعة تقاشی پرداخت. در این مدت، بیش از 12 تابلو از روی کارهای رامبرانت و برخی دیگر از نقاشان نامی اروپا تهیه کرد و سرانجام در 1316 ق (1277 ش) به ایران بازگشت. وی در 1321 ق (1282ش) به بین النهرین رفت و نزدیک به 2 سال در عتبات و بغداد اقامت گزید؛ تابلوهای یهودی فالگیر بغدادی ، زرگر بغدادی و شاگردش، میدان کربلای معلا و عرب خوابیده از آفریده های وی در آن دوره اند.


تحقیق عکاسی

عکاسی از ظریفترین و زیباترین جلوه های پیشرفت هنری و فنی قرن اخیر است عکس نه فقط حافظ جذابترین خاطره ها و یاران و دوستان ، که بهترین نمایشگر لحظات تلخ و شیرین زندگی ملت ها و جوامع و نیز آثار و سنت ها و شیوه های زندگی آنها در دوره ها و سالها و زمان های گوناگون است و به همین اعتبار، از مهمترین ابزار و لوازم پژوهشها و مطالعات جامعه شناسی و مردم شناسی
دسته بندی هنر و گرافیک
فرمت فایل doc
حجم فایل 26 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 34
تحقیق عکاسی

فروشنده فایل

کد کاربری 7169

فهرست مطالب

عنوان صفحه

مقدمه ............................... 1

تاریخچه.............................. 3

عکاسی چیست........................... 10

اصول عکسبرداری........................ 11

انواع عدسی........................... 13

عدسیهای زاویه باز.................... 13

عدسی ماکرو برای عکسبرداری از فواصل نزدیک 14

دیافراگم............................. 16

میدان وضوح........................... 17

فیلترها............................... 18

فیلتر رنگی چیست....................... 18

ضریب جذب نور......................... 20

چند هشدار............................ 20

جدول................................. 21

فیلترهای بی‌رنگ........................ 22

فلاش.................................. 23

فلاش الکترونیک......................... 24

هنر دیدن............................. 24

ظهور فیلم در تاریکخانه............... 28

نتیجه‌گیری............................ 32

منابع ............................... 33

مقدمه

امروزه نقش عکاسی در زندگی بشر غیر قابل انکار است. ما با تصاویر احاطه شده ایم و گریزی از آنها نداریم. بدون تصویرمان در زندگی اجتماعی غیر قابل شناسایی و فاقد هویت هستیم. به قول هالاباف «چون معتقدیم که شاهد واقعیت هستیم به همین دلیل فقط به آن چه با چشمان خود می ببینیم باورداریم. اما ما صرفاٌ نمی بینیم دوربین هم چنین نمی کند ما اطلاعات را متناسب با اهداف نیازها، گرایش ها ،‌و انتظارات خود تحریک می کنیم. ما مولی ساده از فلسفه تجربه گرائی را برای زندگی خود بکار می گیریم : چیزی که مشاهده می کنیم وجود دارد چیزی که مشاهده نمی کنیم وجود ندارد همچنان که به چشمان خود ایمان داریم و آنها را ملاک قرار می دهیم به همان ترتیب کار دوربین را نیز معتبر می دانیم.

عکاسی از ظریفترین و زیباترین جلوه های پیشرفت هنری و فنی قرن اخیر است . عکس نه فقط حافظ جذابترین خاطره ها و یاران و دوستان ، که بهترین نمایشگر لحظات تلخ و شیرین زندگی ملت ها و جوامع و نیز آثار و سنت ها و شیوه های زندگی آنها در دوره ها و سالها و زمان های گوناگون است و به همین اعتبار، از مهمترین ابزار و لوازم پژوهشها و مطالعات جامعه شناسی و مردم شناسی و نقل و انتقال اطلاعات و اخبار به شمار می رود.

عکاسی چه به عنوان یک حرفه و چه به صورت مشغولیتی لذتبخش ، خوشبختانه در سالهای اخیر در کشور ما گسترش فراوان ساخته و دورترین مناطق مملکت راه پیدا کرده است. باشگاهها و نمایشگاهها و نشریات حرفه ای خاصی که در این سال ها شاهد پیدایش و افزایش روز افزون آنها بوده ایم ، بهترین شاهد این مدعایند.

تاریخچه

کتاب حاضر که چند سال پیش از مرگ نوسیندة نامدار آن آنسل آدامز انتشار یافت در برگیرندة‌ شرح تجربیات گستردة وی در زمینة‌ کار با دوربینها و متعلقات مختلف‌ عکاسی حرفه‌ای است ، تجربیاتی که طی زمان طولانی توام با کار عملی آفریننده در قلمرو عکاسی هنری حاصل آمده اند تسلط آدامز در شناخت و آموزش فنون پیچیدة‌ عکاسی حرفه‌ای افزون بر استادی وی در کار آفرینش منظره‌های شگفت انگیز طبیعی بی نیاز از شرح و تفصیل است آدامز در قلمرو عملی عکاسی همچون منظره گری توانا و با بینش که عکسهایش در زمرة‌ برجسته ترین تصویرهای تاریخ عکاسی‌اند به شمار می آید و در زمینة‌نظری عکاسی همچون پژوهنده ای مو شکاف و دقیق که حاصل پرباریافته‌های خود را بدون امساک در قالب کتابهایی در اختیار دوستداران عکاسی نهاد و تجربیاتش را در طول سالهای متمادی تدریس در مرکزهای مختلف هنری در دسترس هنرآموزان این رشته قرار دارد.

آدامز در کار آفرینش هنری خود با پرداختن به منظره سازی ،‌به قلمر وی از عکاسی گام نهاد که شاید بتوان آن را همزاد پیدایش عکاسی – و به طور مسلم همزاد پیدایش داگرئوتیپ در 1839 – به شمار آورد. عکاسی در روزهای نخست با محدودیتهای فنی بسیاری مواجه بود لزوم اعمال زمانهای نوردهی طولانی مانع از آن می شد که عکس گرفتن از موضوعهای متحرک امکانپذیر گردد و همین محدودیت رفته رفته سبب گردید که عکاسان به عکسبرداری از موضوعهای بیحرکت و از آن میان منظره‌ها روی آورند. عکاسی تبدیل به وسیله‌ای برای ثبت منظره‌های شهری و طبیعی شد و سندهای بیشماری که گویای اوضاع شهرنشینی و طبیعت مناطق مختلف جهانند بر جای ماندند نخستین تلاشهای در این راستا در فرانسه آغاز شدند در 1839 کمیسیون بناهای تاریخی فرانسه ، نوئل ماری لوروبور و فردریک گوپی را مأمور عکسبرداری از مناطق صحرایی مصر و اوگوست سالزمن را روانة تهیه عکس از اورشلیم کرد.


صنایع دستی اصفهان

استان اصفهان یکی از بزرگترین مراکز تولید انواع مختلف صنایع دستی ایران محسوب می شود این استان از قدیم الایام مهد هنرهای زیبا و صنایع ظریفه بوده است تزئینات آجری، کاشی کاری، گچ بری و انواع خط در آثار تاریخی اصفهان، از حدود قرنها پیش تا دوره معاصر، بر اطراف و جوانب مناره ها و داخل و خارج مساجد، قصرها و هنرهای زری دوزی و قلم کاری، ترمه و نقره کاری و ت
دسته بندی هنر و گرافیک
فرمت فایل doc
حجم فایل 28 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 16
صنایع دستی اصفهان

فروشنده فایل

کد کاربری 7169

صنایع دستی اصفهان

استان اصفهان یکی از بزرگترین مراکز تولید انواع مختلف صنایع دستی ایران محسوب می شود. این استان از قدیم الایام مهد هنرهای زیبا و صنایع ظریفه بوده است. تزئینات آجری، کاشی کاری، گچ بری و انواع خط در آثار تاریخی اصفهان، از حدود قرنها پیش تا دوره معاصر، بر اطراف و جوانب مناره ها و داخل و خارج مساجد، قصرها و هنرهای زری دوزی و قلم کاری، ترمه و نقره کاری و تذهیب و تحریر انواع کتاب، قرآن و قطعات نگارگری و نقاشی جملگی به مرکزیت هنری اصفهان گواهی می دهند.

سیم کشی، زرکشی، زربافی، گلابتون دوزی، پولک دوزی، زنجیره بافی، قالی بافی و نساجی از صنایع دستی رایج اصفهان است. این صنایع در عهد شاهان صفوی رونق فراوان داشت. در دوران قاجاریه، بازار صنایع دستی در اصفهان از رونق افتاد. ولی بعد از انقلاب مشروطه باز توسعه یافت. به طور کلی طرح و نقش عموم مصنوعات دستی اصفهان اعم از فرش و قلمکار و ظروف قلم زنی و کاشی، دوختنی های روی پارچه تحت تاثیر طرحهای تزئینی دوران صفویه قراردارد و طراحان اصفهان، به نسبت قدرت درک و مهارت خود از آثار قدیمی اقتباس می کنند و با خلاقیت خود، آنها را زیباتر می سازند. در حال حاضر اهم صنایع دستی استان عبارتنداز:

قالی بافی:

اصفهان در زمان صفویه یکی از مراکز عمده قالیبافی بود. در این شهر تعداد زیادی کارگاه وجود داشت که در آن قالیهای زر بفت بافته می شد. اصفهان در فتنه افغان آسیب فراوان دید و تعداد بسیاری از هنرمندان و صنعتگران خود را از دست داد ولی پس از چندی توانست رونق اولیه خود را به دست آورد. در زمان قاجاریه قالی بافی اصفهان دوباره احیاء شد. در جنگ جهانی اول اصفهان یکی از مراکز عمده تهیه قالیچه بود و پس از آن نیز بحرانهای زیاد اقتصادی تاثیر در کار قالی بافی نگذاشت چون قالیچه های آن بسیار ارزان تهیه می شد.

تعداد رنگهای انتخاب شده در قالیهای اصفهان بسیار محدود است. گره قالیهای اصفهان فارسی بوده و جفتی آن نیز کم نیست. رنگهای طبیعی بسیار کم مصرف می شود و بیشتر در قالیهای خوب از رنگهای شیمیایی دندانه ای استفاده می شود.

در روستاهای اطراف اصفهان نیز کم و بیش دارهای قالی وجود دارد. روی این دارها قالی و قالیچه ها طرح شاه عباسی و سایر طرحهای اصفهان بافته می شود. رنگهای بکاررفته در آنها عموماً نباتی بوده و بیشتر از روناس، قارا، اسپرک، گنده یا گندل، پوست گردو، پوست انار و چند گیاه دیگر استفاده به عمل می آید.

از توابع اصفهان که در هنر قالی بافی مشهور هستند از قالیچه های بختیاری و قالی های جوشقان بایستی نام برد. قالیچه های بختیاری را البته بیشتر در روستاهای شهرکرد و چهار محال می بافند. قالی و قالیچه های جوشقان از زمان صفویه مشهور عالم بوده است و سابقه قالی بافی جوشقان به پیش از زمان صفویان می رسد. ولی در روزگار شاه عباس این صنعت در آنجا توسعه بسیار یافت. در آن زمان کارگاههای متعدد شاهی در آنجا مشغول کار بوده اند. جوشقان در آن زمان از توابع کاشان بوده است. در موزه های اروپا و امریکا تعداد زیادی قالی وجود دارد که منصوب به این روستای کوچک بوده است. قالیهای جوشقان ریز بافت و دوپوده است.

نقش قالی جوشقان شکسته است و شاید از دویست و پنجاه سال پیش تابحال همچنین ثابت مانده است. رنگهای آن از بهترین رنگهای طبیعی انتخاب می شود و همچنین رنگها کاملاً زنده و شاداب است. نوع پشم قالی جوشقان بسیار خوب و خامه آن دستریس است و گره جفتی چندی است که در جوشقان رخنه کرده است. درمیمه واقع در سه فرسنگی جوشقان بر سر جاده اصفهان به تهران نیز قالیهایی با همان نقش شکسته جوشقانی اما ریز بافت و بهتر از کار خود جوشقان بافته می شود.

نایین در شمال یزد و کناره دشت کویر قرار دارد و پیش از این به بافتن عباهای بسیار لطیف شهرت داشت اما پس از آنکه در کشور ما مردم به لباس اروپایی درآمدند عبا منسوخ گشت. بافندگان نایین مانند شال بافان کرمان و مخمل و زیبا بافان کاشان به قالی بافی روی می آوردند. صنعت قالی بافی در نایین در آستانه جنگ دوم جهانی آغاز شد و چون بافندگان آنجا همواره با پشم نازکتر سروکار داشتند به بافتن قالیچه های بسیار ریز بافت پرداختند و از آنجا که میزان تولید کم و جنس بسیار خوب بود، بازار خوبی برای کالای خود یافتند. که در زمان جنگ باز بر رونق آن افزوده شد. بدین ترتیب قالی نایین که شاید بهترین قالی امروز ایران باشد پدید آمد. پشم نایین نازکتر و نرمتر از دیگر پشمهای ایران است. رنگها چندان دلاویز نیست و تنوع ندارد. شاید90 درصد قالیهای اصفهان دارای متنی است به رنگ کرم بایک ترنج سرمدادی یا آجری و حاشیه آجری تند، رنگهای فرعی نیز در مایه های تند و شماره آنها محدود است و شاید در سراسر صنعت قالی بافی اصفهان بیش از 15 رنگ بکار برده نشود. مسئول این امر البته رنگرزان اصفهان هستند. ولی همچنین خود صاحب کار که توجهی به مایه های رنگی که تحویل می گیرد ندارد نیز مقصر است.

قالی کاشان:


شیوه بازیگری با توجه به سیستم استانیسلاوسکی

رئالیسم در درجة اول بصورت مشف و بیان واقعیتی می شود که رومانتیسم3 یا توجهی به آن نداشت و یا آن را مسخ می کرد در این دوران سلطة علم و فلسفه اثباتی4 رمان نمی تواند وجود خود ار توجیه کند مگر با کنار گذاشتن وهم و خیال و توسل به مشاهده فلوبر می گوید «رمان باید همان روش علم را برای خود برگزیند» و تن می گوید «امروز از زرمان انتقاد و از انتقاد تا رمان فاص
دسته بندی هنر و گرافیک
فرمت فایل doc
حجم فایل 27 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 41
شیوه بازیگری با توجه به سیستم استانیسلاوسکی

فروشنده فایل

کد کاربری 7169

(شیوه بازیگری با توجه به سیستم استانیسلاوسکی)

1- «رئالیست»[1] چیست؟

نام رئالیسم[2] و قواعد مکتب آن را نخست «شانفلوری» در اولین نوشته های خود بتاریخ 1843 به میان آورد. در «مانیفست رئالیسم» چنین نوشت: «عنوان «رئالیست» به من نسبت داده میشود، همانطور که عنوان «رومانتیک» را به نویسندگان و شاعران سال1830 اطلاق می کنند.»

رئالیست و برون گرایی:

رئالیسم در درجة اول بصورت مشف و بیان واقعیتی می شود که رومانتیسم[3] یا توجهی به آن نداشت و یا آن را مسخ می کرد. در این دوران سلطة علم و فلسفه اثباتی[4] رمان نمی تواند وجود خود ار توجیه کند مگر با کنار گذاشتن وهم و خیال و توسل به مشاهده. فلوبر می گوید: «رمان باید همان روش علم را برای خود برگزیند.» و تن می گوید: «امروز از زرمان انتقاد و از انتقاد تا رمان فاصلة زیادی نیست. هر دو تحقیق و مطالعه ای در بارة انسان هستند.» همة آن چیزهایی که در رومانتیسم، چیزی غیرواقعی را جایگزین واقعیت می کرد: (از قبیل ماوراءالطبیعه، فانتزی، رؤیا، افسانه، جهان فرشتگان، جادو و اشباح) حق ورود به قلمرو رئالیسم ندارند.

البته توجه به سرزمین های دیگر و به زمان های دیگر (سفر در مکان و سفر در زمان) که از مشخصات رومانتیسم بود، هیچکدام از ادبیات رئالیستی حذف نشده اند. اما جای خیالبافی در بارة سرزمین های دوردست را سفر واقعی و مشاهدة آن سرزمین ها گرفته است: فلوبر پیش از نوشتن «سالامبو» به «تونس» سفر می کند و طبعاً چون سفر در داخل هر کشور آسانتر از سفر به کشورهای دوردست است رمان های نویسندگان رئالیست بیشتر شرح و تحلیل شهرها و محله های سرزمین خودشان را در بر دارد. (بعنوان مثال: استکهلم در آثار استریندبرگ، نورماندی در آثار فلوبر و موپاسان، «بری» در آثار ژرژساند، «سیسیل» در آثار ورگا و رومانی در آثار امینسکو جای مهمی را اشغال کرده اند.

تاریخ نیز الهام بخش آثار رئالیستی متعددی است. از سالامبوی فلوبر گرفته تا رمان های «هنریک سینکویچ» که لهستان بین سالهای 1648 و 1672 را بازسازی می کند. اما رمان نویس رئالیست تاریخ را هم زمینه ای برای آگاهی های دقیق تلقی می کند نه سرچشمه ای برای خیالبافی. از اینرو گذشته ای که در آثار رئالیستی مطرح می شود بیشتر گذشتة نزدیک جامعه ای است که خود نویسنده متعلق به آن است. شانفلوری در سال 1872 رئالیسم را چنین تعریف می کند: «انسان امروز، در تمدن جدید.» و در سال 1887 موپاسان صورت دیگری از این تعریف را می آورد: «کشف و ارائة آنچه انسان معاصر واقعاً هست.» خلاصه اینکه نبوغ نویسندة رئالیست در خیالبافی و آفریدن نیست، بلکه در مشاهده و دیدن است.

نمی توان رومانتیسم و رئالیسم را بعنوان دو مکتب «غیرواقعی» و «واقعی» در برابر هم قرار داد. رومانتیسم جهان محسوس را کشف کرده است و در واقع، سرآغازی برای رئالیسم است. اما رومانتیسم وقتیکه واقعیت را در بر می گیرد، با شتاب و با ذهنیت به آن می پردازد. رئالیسم همان جایگزین رومانتیسم
می شود که تجزیه و تحلیل جای ترکیب را می گیرد و کشف و جستجوی دقیق جانشین الهام یکپارچه می شود. رئالیسم طرفدار تشریح جزئیات است. وقتی بالزاک می نویسد: «تنها تشریح جزئیات می تواند به آثاری که با بی دقتی «رمان» خوانده شده اند ارزش لازم را بدهد.» و وقتی «استاندال»[5] از «حادثة کوچک واقعی» حرف می زند در واقع هر دو از رئالیسم خبر می دهند.

«واترلو»ی هوگو در «بینوایان» رومانتیک است و واترلوی «استاندال» در «صومعة پارم» رئالیستی است.

این طرفداری از آگاهی عینی و دقیق که بر رئالیسم غربی حکمفرماست زائیده شرایط فکری و اجتماعی خاصی است. عصر، عصر علم و فن است. همة متفکران بزرگ زمان می کوشند به روش آگاهی و روش عمل دقیقی دست یابند: شناختن دنیا برای تغییر دادن آن. در بارة این شناخت و نتیجة این آگاهی ها هم به هیچوجه خیالبافی و پناه بردن به عالم رؤیا جایز نیست. علوم، روشهای دقیق خود را دارند. و قوانینی که در زمینة واقعیت بدست آمده است – از قبیل مفید بودن، تحول، انتخاب طبیعی و مبارزة طبقاتی – در عین حال که بما امکان عمل در بارة دنیا می دهند، ما را از اینکه در خارج از حدود آن ها اقدام کنیم منع می کنند و به یک پذیرش عمقی مجبورمان می سازند.


[1] - مکتبهای ادبی – رضا سید حسینی – ج 1- انتشارات نگاه صفحة 267

[2] - Realisme

[3] -Romantisme

[4] - Positivisme

[5] - Stendnal


سوزن دوزی

تاریخچه صنعت سوزن دوزی زمان رواج آن بعنوان یک هنر اصیل بطور کلی مشخص نیست اما از آنجایکه سوزن دوزی با طبیعت رابطه ای تنگاتنگ دارد پس می توان آن را درنهاد وسرشت آنها یافت هرچند ممکن است دربرهه ای از زمان به علت عدم وجود امکانات ونداشتن توانائی لازم برای بروز دادن نتوان آن رادید اما این دلیل عدم انکار این هنر درآن زمان نمی تواندباشد
دسته بندی هنر و گرافیک
فرمت فایل doc
حجم فایل 29 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 21
سوزن دوزی

فروشنده فایل

کد کاربری 7169

سوزن دوزی

مقدمه

هنرهای دستی تجلی زیبایهایی نشاًت گرفته از ذوق وسلیقه مردمان هردیاری نشاندهنده توجه آنان به پیرامون هزاررنگ ودنیای اطرافشان می باشد . که گاهی سرخوردگیهای روزنده ، گاهی سرخوشیهای حال وگذشه را با آفرینش آثارجاودانی به نمایش گذاشته اند .

هنرسوزندوزی نیز ازاین هنرها جدانیست وشاید جنبه بدتری آن عمومیت یافتن است که هرزن ودختری درمنطقه دستی دراین هنردارد .

اما آنچه که دراین میان حائز اهمیت است جنبه اقتصادی و اشتغالزائی وهمچنین منبع درآمدی برای خانواده ها می باشد این مقاله نگاهی دارد به نوع فعالیت سوزندوزان بلوچ وآثار مرتبط به آن .

از تمامی عزیزانی که ما را درتهیه ای مقاله یاری نمودند از جمله آقایان : جناب آقای دکتر شهبازی ، جناب آقای دکتر افراخته ، سرکار خــانم جهانتیغ ،... تشکر می نمائیم .

تاریخچه صنعت سوزن دوزی

زمان رواج آن بعنوان یک هنر اصیل بطور کلی مشخص نیست اما از آنجایکه سوزن دوزی با طبیعت رابطه ای تنگاتنگ دارد پس می توان آن را درنهاد وسرشت آنها یافت .

هرچند ممکن است دربرهه ای از زمان به علت عدم وجود امکانات ونداشتن توانائی لازم برای بروز دادن نتوان آن رادید اما این دلیل عدم انکار این هنر درآن زمان نمی تواندباشد .

سوزن دوزی هنری است که برگرفته از ذوق وقریحه فرد هنرمند می باشد وهمان طور که بسیاری از شاهکارها ازسرشت ناخود آگاه فرد سرچشمه می گیرد مانند فکر کردن ، اندیشیدن ، میل به کمال رسیدن و... که از همان ابتدا دروجود آدمی می توان یافت سوزن دوزی را نیز باید چیزی مثل اینها دانست اگردرمورد سوزن دوزی به قدری تعمل کنیم آنرا همان فکر ذهنیات می یابیم که زن بلوچ با بهره گیری از روحیه بی غل وغش خود که می توان آن را به دور از همه ناخالصی های جامعه دانست به خوبی وبه زیبایی آن جاذبه ها وآن سنبلها را که به ذهنش خطور می کند و آنها رادردل طبیعت به خوبی حس می کند به عنوان هنر خود به اطرافیان نمایان می کند . سوزن دوزی این هنر پرجذبه رانمی توان به زمان خاصی اختصاص داد اما اگر بخواهیم زمان به فعلیت رسیدن آن را بررسی کنیم شاید درحدود 100 یا 200 سال پیش از ظهور اسلام و آمدن اسلام به ایران مربوط باشد که قومی به نام اسلاوها به ناحیه ای ازبلوچستان آمده ودرآنجا سکنی گزیدند .

این گروه از اسلاوها از طریق جاده ابریشم به این منطقه آمده بودند ( این منطقه درحال حاضر جز خاک پاکستان است ودرمرزافغانستان وپاکستان قراردارد ) این ناحیه را که این گروه برای سکونت خویش برگزیده بودند بعلت اینکه مسیحی بودند وآئین اسلام را قبول نداشتند کافرستان می گفتند که این قوم پرورش کرم ابریشم وبدست آوردن نخ از پیله های ابریشم و استفاده از آن را درپارچه بافی و سوزن دوزی به زنان بلوچ آموختند .

قبل ازرواج پارچه خارجی این منطقه از نظر تامین لباس وپارچه خود کفا بود که به افراد متخصص این کار جولاهک می گفتند که زنان بلوچ با ظرافت کاریهای خاص خود هنر سوزن دوزی را رواج می دادند که درکنار زنان مردان نیز به نوبه خود دراین امر یاری می رساندند .

کارهای سخت وخشن این هنر را مردان وکارهای ظریف را زنان بر عهده داشتند .

پنبه رستن از زنان وبافتن از مردان ، اجرای نقشه ها برروی پارچه از زنان وفروش برعهده مردان بود . سوزن دوزی آنچنان با زندگی زنان بلوچ آمیخته که درهرجــــای دنیـــا سوزن دوزی را با زن بلوچ وزن بلوچ را با سـوزن دوزی می شناسند .

سوزن دوزی این هنر پرمباهات بلوچ بعلت زیبایی وشهرتی که پیدا کرده است خوشبختانه فقط محصوربه این منطقه نمی باشد بلکه آوازه آن فرسنگها فراتر از اینجانیز رسیده است وخودرا به صورتهای متفاوتی نشان داده است . بطوریکه حتی در بین افرادی که قدرت آن را نداشته باشند تا پی به آن رموزی که در تار و پود آن وجود دارد ببرند اما از همان ظاهر زیبا و جذاب آن نهایت استفاده را خواهند برد.

ابزار کار

سوزن دوزی هنری است که هنر مند برای خلق اثر خود به ابزار کم وابتدایی نیاز دارد که می تواند به راحتی آنان رافراهم کند که درهر خانه ای یافت می شود . وزن بلوچ با حداقل امکانات یکی از برجسته ترین هنرهای ایران را به نمایش می گذارد .

ابزارهای ساده وابتدائی این هنرعبارتند از :

1- سوزن

2- قیچی

3- انگشتانه

سوزن که از گویش محلی به آن سوچن می گویند نقش آن درسوزن دوزی بسیار مهم است واندازه و نوع آن به نوع کار ، دوخت وپارچه مورد نظر بستگی دارد واز آنجا که نقشها باهم تفاوت دارند سوزندوز سعی می کند ابزارکار با نوع کار هماهنگی لازم را داشته باشد . وبرای انواع دوختها از انواع سوزنهای نازک و کلفت استفاده می کنند که بستگی به ظرافت ، نوع دوخت ونقشی که می خواهد پیاده کند دارد بطوریکه هرچه سوزن نازک تر باشد می تواندبه ظرافت کار کمک کند .

قیچی که به آن مقراض گفته می شود یکی دیگر از ابزارهای بکار رفته درسوزن دوزی است ونقشی که می تواند داشته باشد این است که به وسیله آن پارچه هارا به اندازه های مناسب کار درمی آورد . وهمچنین برای برش نخ نیز از آن استفاده می شود .

انگشتانه یا شستی که آنرا به عنوان محافظ انگشت بکار می برند می تواندخیلی موثر باشد که سوزن دوزان خبره بیشتر از آن استفاده می کنند وافرادی که تازه می خواهند سوزن دوزی را فراگیرند زیاد وابستگی به آن ندارند . وشاید دلیل این باشد که افرادخبره به دلیل تبحر وتجربه ای که دارند خیلی سریع عمل می کنند وهمین سرعت باعث می شود که سوزن با شتاب بیشتر ی با دست آنان برخورد کنداما در افراد تازه کار به علت تمرکز ودقت زیاد باعث می شود کند پیش روند کمتر نیاز به انگشتانه پیدا می کنند .

مواد اولیه